بیاین امشب رو همه با هم واسش دعا کنیم...

ی شب جمعه دیگه و... 

نه این شب جمعه با شب جمعه های دیگه فرق می کنه .این شب اولین شب جمعه ماه رجبه و همه می دونیم که شب لیله الرغائب نام گرفته 

اصلا میدونین لیله الرغائب یعنی چی؟ 

کلمه «رغائب» جمع «رغیبه» به معنای چیزی که مورد رغبته و نیز به معنای عطا و بخشش فراوانه. بنابراین معنای اول «لیله الرغائب» یعنی شبی که میل و توجه به عبادت و بندگی در آن فراوانه و بندگان خوب و شایسته خداوند دراین شب تمایل زیادی به رفتن به درخانه خداوند و ارتباط و انس با معبود خویش دارن.  

بنابر معنای دوم، «لیله الرغائب» یعنی شبی که در آن عطاء و بخشش خداوند فراوانه و بندگان مخلص خداوند با روآوردن به بارگاه قدس ربوبی و خاکساری در برابر عظمت حق شایسته دریافت انعام و عطا و بخشش بی کرانه حق می شن.
عظمت و ارزش لیله الرغائب  

 لیله الرغائب، شرافت و ارزش شب جمعه و ماه رجب هردو رو درخودش جمع کرده و ارزش دوچندان داره.
حالا بیاین امشب رو که اینقدر با عظمته همه واسه ظهور دعا کنیم.از خدا بخوایم ما رو از یاران با وفا(نه فقط دوستداران)امام زمان قرار بده .زمان ظهور رو نزدیک کنه .و ما در رکاب آقامون سر به سجده بندگی بذاریم و شهید شیم. 

ای اونایی که مثل من حرم امام حسین رو ندیدید دعا کنید با ظهور آقامون به جای حرمش خودش رو زیارت کنیم... 

آمین.. 

نویسنده:ناشناس

به نام خدایی که وسعتش را عظمت قلب تو باور کرد...

آقا تعارف که با هم نداریم ،حسودیم شده

آری ،حسودی ...

به آنهایی غبطه می خورم که تو را آنچنان که لایق آنی باور کرده اند.آنان که به ملکوت چشمان تو دلبسته اند و آنان که تو منتظر آنهایی.

بی قرار برای لیلی شدن مجنون های چو آنان .برای آنها که انتظار می کشی تا ظهور کنی و به همگان نشانشان بدهی که مستی از باده تو یعنی چه !!

و لاف می زنم منی که ادعا می کنم حسرت تاختن در رکاب تو دارم و به شیطان آسان رکاب می دهم و او بر اسب چموش اراده من سوار است .  

            به آنان که عاشق آنهایی حسودی ام می شود.  

بیا که منتظرم من!

شمیم خانه زهرا بیا که منتظرم من  

نسیم کوچه مولا بیا که منتظرم من  

در این زمانه غربت ...

دل نوشته...

مادرم به من گفته بود که می آیی...  

و این را هر بار از لرزش دانه های تسبیح در میان گره های  دستانش 

بهانه ام تویی...

مرغ هر جایی نیستم  

که به بهانه دانه ای روی هر بامی سرک بکشم .در میان  

کبوترانت جا می شوم تا شاید ،شاید در دستان مهربانت آب 

 و دانه ام دهی .

اگر هر کبوتر زخم بر بال داشته باشد ،تنها تو می فهمی  

حال کبوتری با زخم دل را ... 

 

نویسنده:فهیمه عظیمی

پس کی می آیی...

ای امید آخرین فاطمه

ای نگار دلنشین فاطمه

کی بگیری انتقام فاطمه

پرکنی عالم زنام فاطمه

فاطمه آن علت کل وجود

منتظر باشد به آن روی کبود

کی ز رویش رنگ نیلی می بری

 
کی زدلها داغ سیلی می بری

 
آوری کی بهر آن مادر دوا

کی دهی بشکسته پهلو را شفا

مادرت غمدیده و دل بیقرار

می کشد بهر ظهورت انتظار

آقای خوبم سلام ...

سلام بر تو ؛تویی که در هیاهوی غربت ثانیه ها دلواپس منی .

سلام بر  تو که بر بلندای عرش تکیه داده ای و نگاهت نگران فرش نشینان است افسوس که به آتش کشیده شدن خورشید در غروب جمعه  به  یادم می آورد که این هفته هم نیامدی ...